زندگی برتر ایرانی اسلامی |
|||
حدود پوشش بررسى اكنون مىخواهيم حدود پوششى كه در اسلام بر زن واجب شده است، باتوجه به همه دلايل موافق و مخالفى كه در مسأله هست، از ديده فقهى بررسى كنيم. مجدداً توضيح مىدهيم كه بحث ما جنبه علمى دارد نه فتوايى. اين بنده نظر خودم را مىگويم و هر يك از شما بايد عملًا به فتواى همان مجتهدى عمل كند كه از او تقليد مىنمايد. قبلًا لازم است مطالبى را كه از نظر فقه اسلامى قطعى و مسلّم است مشخص كنيم و سپس به مواردى كه مورد اختلاف و قابل بحث است بپردازيم: 1. در اينكه پوشانيدن غيروجه و كفّين بر زن واجب است، از لحاظ فقه اسلام هيچ گونه ترديدى وجود ندارد. اين قسمت جزء ضروريّات و مسلّمات است. نه از نظر قرآن و حديث و نه از نظر فتاوى دراين باره اختلاف و تشكيكى وجود ندارد. آنچه مورد بحث است پوشش چهره و دستها تا مچ است. 2. مسأله «وجوب پوشش» را كه وظيفه زن است از مسأله «حرمت نظر بر زن» كه مربوط به مرد است بايد تفكيك كرد. ممكن است كسى قائل شود به عدم وجوب پوشيدن وجه و كفيّن بر زن و در عين حال نظر بدهد به حرمت نظر از جانب مرد. نبايد مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج19، ص: 508 پنداشت كه بين اين دو مسأله ملازمه است. همچنانكه از لحاظ فقهى مسلّم است كه بر مرد واجب نيست سر خود را بپوشاند ولى اين دليل نمىشود كه بر زن هم نگاه كردن به سر و بدن مرد جايز باشد. بلى، اگر در مسأله نظر قائل به جواز شويم در مسأله پوشش هم بايد قائل به عدم وجوب شويم، زيرا بسيار مستبعد است كه نظر مرد بر وجه و كفّين زن جايز باشد ولى كشف وجه و كفّين بر زن حرام باشد. بعداً نقل خواهيم كرد كه در ميان ارباب فتوا در قديم كسى را نمىتوان يافت كه قائل به وجوب پوشيدن وجه و كفّين باشد ولى هستند كسانى كه نظر را حرام مىدانند. 3. در مسأله جواز نظر ترديدى نيست كه اگر نظر از روى «تلذّذ» يا «ريبه» باشد حرام است. «تلذذ» يعنى لذت بردن، و نگاه از روى تلذذ يعنى نگاه به قصد لذت بردن باشد؛ و اما «ريبه» يعنى نظر به خاطر تلذذ و چشم چرانى نيست ولى خصوصيت ناظر و منظورٌاليه مجموعاً طورى است كه خطرناك است و خوف هست كه لغزشى به دنبال نگاه كردن به وجود آيد. اين دو نوع نظر مطلقاً حرام است حتى در مورد محارم. تنها موردى كه استثنا شده نظرى است كه مقدمه خواستگارى است كه در اين مورد اگر تلذذ هم باشد- كه معمولًا هم هست- جايز است. البته شرطش اين است كه واقعاً هدف شخص ازدواج باشد يعنى مرد جداً به خاطر ازدواج بخواهد زن را ببيند و از لحاظ ساير خصوصيات مورد نظر زن را پسنديده باشد نه آنكه براى چشم چرانى قصد ازدواج را بهانه قرار دهد. قانون الهى مانند قانونهاى بشرى نيست كه بتوان با صورتسازى خيال خود را راحت كرد. در اينجا وجدان انسان حاكم است و خداى متعال كه هيچ چيز بر او پوشيده نيست محاسب. عليهذا بايد گفت درحقيقت استثنائى در كار نيست، زيرا آنچه قطعاً حرام است نگاه به قصد تلذذ است و آنچه مانعى ندارد اين است كه نگاه به قصد تلذذ نباشد ولى تلذذ قهراً پيدا شود. فقها تصريح كردهاند كه جايز نيست كسى به زنها نگاه كند تا در بين آنها يكى را انتخاب كند. آنچه جايز است، در مورد يك زن خاص است كه به او معرفى شده است و دربارهاش مىانديشد، از ساير جهات ترديدى ندارد، فقط از نظر چهره و اندام ترديد دارد، مىخواهد ببيند آيا مىپسندد يا نه؟ برخى ديگر از فقها به صورت احتياط مطلب را بيان كردهاند. مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج19، ص: 509 چهره و دو دست (وجه و كفّين) بعد از اينكه موارد قطعى پوشش را بيان كرديم نوبت مىرسد به بحث درباره «پوشش وجه و كفّين». مسأله پوشش برحسب اينكه پوشانيدن وجه و كفين واجب باشد يا نباشد دو فلسفه كاملًا متفاوت پيدا مىكند. اگر پوشش وجه و كفين را لازم بدانيم درحقيقت طرفدار فلسفه پرده نشينى زن و ممنوعيت او از هر نوع كارى جز در محيط خاص خانه و يا محيطهاى صددرصد اختصاصى زنان هستيم. ولى اگر پوشيدن ساير بدن را لازم بدانيم و هر نوع عمل محرك و تهييج آميز را حرام بشماريم و بر مردان نيز نظر از روى لذت و ريبه را حرام بدانيم اما تنها پوشيدن گردى چهره و پوشيدن دستها تا مچ را واجب ندانيم آنهم به شرط اينكه خالى از هر نوع آرايش جالب توجه و محرك و مهيّج باشد بلكه ساده و عادى باشد، آن وقت مسأله صورت ديگرى پيدا مىكند و طرفدار فلسفه ديگرى هستيم و آن فلسفه اين است كه لزومى ندارد زن الزاماً به درون خانه رانده شود و پرده نشين باشد بلكه صرفاً بايد اين فلسفه رعايت گردد كه هر نوع لذت جنسى اختصاص داشته باشد به محيط خانواده، و كانون اجتماع بايد پاك و منزّه باشد و هيچ گونه كامجويى خواه بصرى و خواه لمسى و خواه سمعى نبايد در خارج از كادر همسرى صورت بگيرد. بنابراين زن مىتواند هر مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج19، ص: 510 نوع كار از كارهاى اجتماعى را عهدهدار شود. البته در اينجا چند نكته هست: الف. ما فعلًا در اين مقام نيستيم كه آيا زن در درجه اول بايد به وظايف خانوادگى عمل كند يا خير؟ شك نيست كه ما طرفدار اين هستيم كه وظيفه اول زن مادرى و خانه سالارى است. ب. برخى از مناصب است كه از نظر اينكه آيا زن از نظر اسلام مىتواند عهدهدار بشود يا نه، نيازمند بحث جداگانه و مفصل است، از قبيل سياست و قضاء و افتاء (فتوادادن و مرجعيت تقليد). ما درباره اينها جداگانه بحث خواهيم كرد. ج. خلوت با اجنبيّه خالى از اشكال نيست. شايد عقيده اكثر فقها حرمت باشد. ما فعلًا نظر به آن نوع كار اجتماعى نداريم كه مستلزم خلوت با اجنبيّه است. د. از نظر اسلام مرد رئيس خانواده است و زن عضو اين دايره است. عليهذا در حدودى كه مرد مصالح خانوادگى را در نظر مىگيرد حق دارد كه زن را از كار معينى منع كند. مقصود ما اين است كه اگر پوشيدن چهره و دو دست مخصوصاً چهره واجب باشد خودبه خود شعاع فعاليت زن به اندرون خانه و اجتماعات خاص زنان محدود مىشود ولى اگر پوشيدن گردى چهره واجب نباشد اين محدوديت خود به خود لازم نمىآيد. اگر احياناً محدوديتى پيدا شود از جهت خاص استثنائى خواهد بود. به هر حال با لازم نبودن پوشيدن گردى چهره، حكم شرعى برخى از كارها از نظر حرمت يا جواز روشن مىگردد. بسيارى از كارهاست كه از نظر فقهى و شرعى اولًا و بالذات بر زن حرام نيست ولى اگر پوشش وجه و كفين را لازم بشماريم ثانياً و بالعرض بر زن حرام است، يعنى از آن جهت حرام است كه مستلزم بازگذاشتن چهره و دو دست مىشود. بنابراين جواز و عدم جواز آن كارها براى زن بستگى بدين دارد كه پوشش وجه و كفين واجب باشد يا نباشد. ما ذيلًا چند نمونه از اين كارها را مطرح مىكنيم: 1. آيا براى زن رانندگى جايز است؟. مىدانيم كه مسأله رانندگى بخصوص، حكمى ندارد، بايد ديد آن زن مىتواند وظايف ديگر خود را در حين رانندگى اجرا كند يا نه؟ اگر پوشش وجه و كفين واجب باشد بايد گفت زن نمىتواند رانندگى كند. مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج19، ص: 511 2. آيا كار فروشندگى در خارج از منزل براى زن جايز است يا نه؟. البته مقصود آن نوع فروشندگيها نيست كه فعلًا در دنيا معمول است و درحقيقت فريبندگى است نه فروشندگى. 3. آيا كار ادارى براى زن جايز است يا نه؟. 4. آيا زن حق دارد عهدهدار تدريس- ولو براى مردان- بشود يا نه؟ و آيا حق دارد كه در كلاسى كه مرد تدريس مىكند متعلّم باشد يا نه؟. اگر بگوييم پوشش وجه و كفين لازم نيست و مرد هم درصورتى كه نظر ريبه و تلذذ نداشته باشد مىتواند به وجه و كفين نگاه كند، نتيجه اين است كه مانعى ندارد؛ والّا جايز نيست. خلاصه اينكه وجه و كفين مرز محبوسيت و عدم محبوسيت زن است و ايرادهايى كه مخالفين پوشش مىگيرند درصورتى است كه حجاب وجه و كفين را لازم بدانيم. ولى اگر پوشيدن وجه و كفين را واجب ندانيم، در پوشش ساير قسمتهاى بدن هيچ گونه اشكالتراشى نمىتوان كرد، بلكه اشكال بر طرف مخالف وارد است. اگر زن مرض نداشته باشد و نخواهد لخت بيرون بيايد، پوشيدن يك لباس ساده كه تمام بدن و سر جز چهره و دو دست تا مچ را بپوشاند مانع هيچ فعاليت بيرونى نخواهد بود. بلكه برعكس، تبرّج و خودنمايى و پوشيدن لباسهاى تنگ و مدهاى رنگارنگ است كه زن را به صورت موجودى مهمل و غيرفعال درمىآورد كه بايد تمام وقتش را مصروف حفظ پزيسيون خود كند. ما به زودى توضيح خواهيم داد و قبلًا نيز از قدماى مفسرين نقل كرديم كه استثناى وجه و كفين به منظور رفع حَرَج و امكان دادن به فعاليت زن است و به همين ملاك است كه اسلام آن را واجب نشمرده است. اكنون دلائل موافق و مخالف را در مسأله تحقيق مىكنيم. نظرات شما عزیزان:
موضوعات آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |